سکوت سبز
برخی آدمها به یک دلیل از مسیر زندگی ما میگذرند
تا به ما درسهایی بیاموزند،
که اگر میماندند،
هرگز یاد نمیگرفتیم.
آنتن رومیزی | آنتن هوایی | کالای دیجیتال | گیرنده دیجیتال
امروز شاهد این هستیم که اسپیکرهای بلوتوث با سرعتی سرسام آور در حال باز کردن پای خود به خانهها و سفرها و حتی میهمانیهای مختلف هستند و نمیتوان از این حقیقت غافل شد که روز به روز محصولات جذاب تری در این زمینه در حال ارائه هستند. حجم کم، صدای با کیفیت، قابلیت اتصال آسان و مهمتر از همه عدم نیاز به سیم همه از مواردی هستند که بازار این کوچولوهای خوشصدا را بیش از پیش گرم میکنند.
در میان تمام برندهای غول در زمینۀ تولید این اسپیکرها نامهای بیشماری وجود دارند که ممکن است پیش از این هرگز نام آنها به گوشتان نخورده باشد. یکی از کمپانیهای تازهکاری که مدت زیادی از فعالیتش در زمینۀ عرضۀ اسپیکرهای بلوتوث نمیگذرد کمپانی DIVOOM است. این شرکت ژاپنی با ارائۀ مدلهای مختلف و متنوع خود به آرامی در حال تبدیل شدن به یکی از پدیدههای عرصۀ اسپیکرهای بلوتوث است. در ادامۀ این مطلب به معرفی مجموعهای از بهترین اسپیکرهای تولید شده توسط این کمپانیِ خلاق و دوست داشتنی خواهیم پرداخت.
مهمترین ویژگی این محصولDivoom که آن را تبدیل به یکی از برترین اسپیکرهای بلوتوث ساخت این کمپانی میکند مربوط میشود به باس آن به طوری که هنگام شنیدن صدای ان تقریباً غیرممکن خواهد بود که باور کنید این حجم باس از یک ووفر ۳ اینچی خارج میشود. کیفیت دیگر بخشهای صدا نیز در سطح قابل قبولی قرار دارد به طوری که کمتر اسپیکر بلوتوثی با این قیمت و کیفیت صدا در بازار پیدا خواهید کرد.
در مقابل اما، Divoom Onbeat 500 به لحاظ طراحی به کل میدان را به سایر رقبایش واگذار میکند و توریِ موجدار تعبیه شده روی اسپیکرهای آن هم نمیتواند چیزی به زیبایی این محصول خوشصدا بیفزاید. البته ظاهر اسپیکر در آخرین مرحلۀ اهمیت قرار میگیرد و چه اهمیتی دارد که یک اسپیکر قوی، خوش صدا، پرقدرت و با بازدهی باطری قابل قبول در اختیار داشته باشید که ظاهر مدرن و آنچنانی ای ندارد؟ همۀ اینها به کنار، قیمت بسیار مناسب را هم اگر به مجموعۀ ویژگیهای این اسپیکر بیفزایید به احتمال زیاد دیگر شکی برای انتخاب آن باقی نخواهد ماند.
این اسپیکر بلوتوث از دو بلندگوی ۴ واتی بهره میبرد و با ابعاد جمعوجور و ظاهر جذابش یکی از بهترین گزینهها برای گوش کردن به موزیک در طبیعت یا استخر است. میپرسید چرا استخر؟ پاسخ ساده است: Airbeat 20 یک اسپیکر بلوتوث ضد آب است که دارای گواهینامۀ IPX 44 است و میتوانید با خیال راحت در چنین محیطهایی توسط آن به موسیقی مورد علاقهتان گوش دهید. این محصول Divoom همچنین به علت استفاده از قطعات لاستیکی در مقابل سقوط و ضربه هم دوام خوبی دارد که آن را قابل توجه میکند.
Airbeat 20 از یک باطری ۱۸۰۰ میلیامپر ساعتی بهره میبرد که آن را قادر می سازد تا ۶ ساعت به پخش موزیک بپردازد. یکی دیگر از ویژگیهای جذاب این اسپیکر این است که میتواند بعنوان یک هندزفری عمل کند و اگر وقتی که در حال شنا هستید مجبور نباشید برای پاسخ دادن به تماس دوستتان با دست و بال خیس به سمت گوشی رفته و دسته گل به آب دهید.
این اسپیکر را درواقع میتوان برادر بزرگترِ نمونۀ قبلی که معرف کردیم برشمرد چرا که تمامی ویژگیهای آن مانند مقاومت در برابر آب و بدنۀ لاستیکی (البته با طراحی ضعیفتر) را با ۳ اسپیکر سایز بزرگتر ترکیب کرده است که توان خروجی ۱۵ واتی را ارائه میدهند. این اسپیکر از باطری پرقدرتی برخوردار است به طوری که قادر است چیزی حدود ۱۲ ساعت به پخش موزیک بپردازد که عدد جالب توجهی میان اسپیکرهای بلوتوث DIVOOM به شمار میرود.
در مورد مقولۀ صدا تا زمانی که صدای این اسپیکر را بیش از حد معینی زیاد نکردهاید همه چیز عالی پیش میرود و موزیکها با دقت و جزئیات خوب پخش میشوند و باس هم در سطح قابل قبولی اجرا میشود. اما زمانی که صدای آن را از حدی بلندتر می کنید ممکن است متوجه شوید که صدا با کمی دیستورت یا اعوجاج پخش میشود. البته باز هم با توجه به قیمتی که برای این اسپیکر بلوتوث در نظر گرفته شده است این مسئله را نمیتوان یک ایراد اساسی به حساب آورد. در مجموع Divoom Voombox Outdoor همانطور که از نامش پیداست یک اسپیکر خوب و مقاوم و خوش صدا برای فضاهای باز همچون پیکنیکها و کمپینگ است که میتواند با باطری قدرتمندش تا ساعتها گوشهایتان را گرم کند!
این اسپیکر که یکی از خاصترین اسپیکرهای بلوتوث کمپانی Divoom به شمار میرود درواقع تنها یک اسپیکر نیست. تایمباکس مینی درواقع همانقدر که یک اسپیکر بلوتوث است یک ساعت زنگدار و یک اثر هنری هم هست! این گجت دوستداشتنی به یک صفحه نمایش ۱۱ در ۱۱ پیکسل مجهز است که قادر است اطلاعاتی همچون دمای هوا، زمان و نوتیفیکیشنهای دریافتی از شبکههای اجتماعی نظیر تلگرام و اینستاگرام را دریافت کند. البته مشخص است که بیشتر ویژگیهایی که ذکر شد نیازمند اتصال به یک تلفن هوشمند است و درواقع قرار است تایمباکسِ کوچک در این مورد نقش یک صفحهنمایش فسقلی را بازی کند.
Divoom Timebox-Mini در هفت رنگ هوس برانگیز ارائه میشود و همانطور که متوجه شدهاید از یک لحاظ درست در نقطۀ مقابل اسپیکری که قبل از آن معرفی کردیم قرار میگیرد. این اسپیکر بیشتر از آنکه یک اسپیکر مناسب کمپینگ و فضای بیرونی باشد یک اثر هنری است که بهترین جایش اتاق خواب است و کنار تختتان است. البته فکر نکنید که با یک بچه سوسول طرف هستیم چرا که اگر مقولۀ صدا را در نظر بگیریم تایمباکس بسیار بیش از قد و قوارهاش ظاهر خواهد شد و صدایی گرم و شفاف با باس و قدرت بالا ارائه خواهد کرد.
Divoom Voombox Travel 3 تمام تلاشش را کرده تا اسپیکر خوب و سربه راهی باشد و در حد و اندازههای خودش هم توانسته خوب ظاهر شود. اگرچه صدای آن در ولومهای بالا با دیستورت مواجه میشود اما اگر صدای آن را در آخرین حد خود قرار ندهیم میتوانیم از صدای دقیق و گرم آن با باس قوی لذت ببریم.
یکی از ویژگیهای اسپیکرهای فوق کوچک نظیر همین Voombox Travel 3 این است که صدای میانه یا «مید-رنج» آنها بسیار قوی و شفاف است که همین موضوع باعث میشود خوش به حال طرفداران موزیک راک یا موزیکهای آکوستیک شود و بتوانند با استفاده از این کوچولوهای دوست داشتنی بهترین صدای متناسب با نوع موزیک مورد علاقهشان را به خونشان تزریق کنند. در مجموع اگر در میان دریای اسپیکرهای بلوتوث به دنبال یک اسپیکر کوچک و خوشدست و البته خوش قیمت میگردید این نمونه میتواند یکی از انتخابهایتان باشد.
این اسپیکر نمونۀ کمی بزرگتر و البته قویتر اسپیکر قبلی است و البته شکل و شمایل آن هم به کلی متحول شده است. طراحی آن اگرچه ممکن است خاص و فانتزی باشد اما باید بگوییم این اسپیکر به خوش دستی و خوش سایزی اسپیکر قبلی نیست اما از آنجایی که گلِ بی خار فقط خداست صدای آن بسیار بهتر و قویتر از نمونۀ قبلی است و قیمت آن هم تنها ۹ دلار گرانتر از Voombox Travel 3 است.
در کنار این اسپیکر تخم مرغی تنها دو دکمه وجود دارد که یکی برای خاموش و روشن کردن و دیگری برای تعویض بین حالت اسپیکر و تماس صوتی است. در بین آنها هم یک سوراخ کوچک روی بدنۀ لاستیکی تعبیه شده است تا نور الایدی کوچکی که وظیفۀ نمایش حالن آماده به اتصال را دارد دیده شود. این اسپیکر از یک بلندگوی ۳ واتی بهره میبرد که به نسبت صدای خوب و پرقدرتی را تولید میکند. به گفتۀ کمپانی سازنده تخم مرغ قادر است تا ۶ ساعت بدون مشکل به پخش موزیک بپردازد که عدد نسبتاً خوبی برای این قد و قواره و حجم صدا به شمار میرود.
در کمال ناباوری این اسپیکر هم به نوعی همان نمونۀ قبلی است منتها کمی خوشتیپتر یا بهتر است بگوییم همهپسندتر شده است. این اسپیکر دارای گواهینامۀ IPX4 است و این بدان معناست که شما میتوانید زیر دوش با خیال راحت اِبی گوش کنید و کِیف دنیا را ببرید! گواه این مسئله هم آنجاست که در جعبۀ این محصول علاوه بر گیرۀ نگهدارنده برای اتصال آن به بدنۀ دوچرخه یک پلاستیک مکنده برای چسباندن آن به سطوحی مانند سرامیک حمام تعبیه شده که واقعاً هم قوی است و می توان به آن اعتماد کرد. در قسمت بالایی آن هم یک جا برای نصب کارابین یا همان گیرههای جذاب کوهنوردی تهیه شده که میتوانید توسط آن اسپیکر را به کوله یا جاهای دیگر خود متصل کنید!
در کنارههای اسپیکر نیز چهار دکمه تعبیه شده اند و وظیفۀ خاموش و روشن، پخش و توقف و کم و زیاد کردن صدا را به عهده دارند. البته دکمۀ پخش/توقف کارهای دیگری از جمله پاسخ و رد تماسهای دریافتی و غیرفعال کردن حالت همگام سازی را نیز بلد است انجام دهد. درمورد صدا هم اگرچه هنوز مشکل دیستورت در ولومهای بسیار بالا وجود دارد اما باید بگوییم صدای ایربیت ۱۰ در ولومهای میانه هم آنقدر بالاست که امکان ندارد زیر دوش و با آن حجم صدا تحریرهای آقای صدا را از دست بدهید!
موفقیت نینتندو در عرضۀ کنسول NES Classic Edition در انتهای سال گذشتۀ میلادی، نشان داد که عشق به کنسول قدیمی NES هنوز نمرده و بسیاری از افراد، حاضرند برای زنده کردن خاطراتشان در بازی با NES پول هم پرداخت کنند. البته حتی اگر دیگر به کنسول قدیمی خود دسترسی نداشته باشید یا کنسول جدید را نیز تهیه نکرده باشید، باز هم میتوان با کمک شبیهسازهای موجود، از بازیهای قدیمی استفاده کرد.
در این مطلب قصد داریم خاطرهانگیزترین، محبوبترین و مهمترین بازیهای NES به انتخاب وبسایت Digital Trends را به شما معرفی کنیم.
گاهی اوقات، بزرگی یک اثر بیشتر از خوب بودنِ آن، به جسورانه و انقلابی بودنش برمیگردد. این مسئله به خوبی در مورد Castlevania II: Simon’s Quest صدق میکند. عنوانی که روی گیمپلی ماجرایی و سکویی نسخه اول Castlevania ساخته شده و عناصر نقشآفرینی مانند نقشۀ دنیا و سیستم تجربه به آن اضافه شده است. روند بازی از حالت اکتشاف غیرخطی Metroid اقتباس شده که باعث میشود گیمپلی بسیار بازتری داشته باشیم. در این بازی آیتمهای مخفی بسیار زیادی در گوشه و کنارها قرار داده شده که برای به پایان رساندن بازی، رسیدن به آنها ضروری است و به نوعی، تمام کردن بازی بدون راهنمایی را نزدیک به غیر ممکن میکنند.
در حالی که Simon’s Quest احتمالاً سرگرمکنندهترین یا خوشساختترین بازی NES نباشد، توانست تعدادی از عناصر مکانیکی جدید را به بازیهای ویدئویی بیاورد. ضمن اینکه این بازی اولین عنوانی بود که در آن حالت تغییر شب و روز وجود داشت به طوری که بازی کردن در حالت شب، بسیار سختتر از حالت دیگر بود. بسیاری از افراد شاید از بازی کردن با Castlevania II لذت نبرند، اما بزرگ بودن همیشه به معنای محبوب بودن نیست.
بله متال گیر! سالها پیش شنیده شدن صدای David Hayter به عنوان سالید اسنیک و در زمانی که هنوز هیدئو کوجیما به این شهرت در نویسندگی و طراحی بازی نرسیده بود، اولین عنوان متال گیر ساخته شد. این بازی ماجرایی البته کیلومترها با نسخههایی که در سالهای اخیر منتشر شده فاصله داشت اما گیمپلی آن در همان زمان هم نشان از یک بازی جذاب و سرگرمکننده داشت. یک بازی با مأموریتهای مخفی که در آن اسنیک میبایست مخفیانه و با کمک پناه گرفتن در موانع مختلف، در مقر دشمن نفوذ کند. اگر یک نگهبان اسنیک را میدید، همۀ نگهبانان به دور او جمع میشدند. البته در این بازی هوش مصنوعی چندان پیچیده نبود و میشد با سختی نه چندان زیادی دشمنان را پشت سر گذاشت.
بازی کردن عنوان اولیۀ Metal Gear برای طرفداران این مجموعۀ بسیار محبوب مانند مطالعه روی استخوانها و فسیلهای موجودات ماقبل تاریخ است! بررسی و توجه به جنبههایی که از بازی که توانستند در طول سالیان دراز در این مجموعه باقی بمانند و تأثیرات اولین عنوان متال گیر روی سایر عناوین و شخصیتهای مختلف بازی در سالهای بعد، کار جالبی خواهد بود.
پس از موفقیت بالای بازی Gradius، به طور طبیعی یک نسخۀ جدید نیز از آن ساخته شد. بازی جدید با نام Salamander شناخته میشد و مانند پدر خود، پیش از ارائه روی NES، به عنوان یک بازی آرکید مطرح شده بود. نسخۀ کنسولی این بازی Life Force نام گرفت و یک بازی شوتر بود که در آن بازیکن در نقش خلبان Vic Viper انجام وظیفه میکرد و امکان جمع کردن یاران در سفینهای به نام Lord British نیز در آن مهیا بود. این عنوان البته اختلاف خیلی بزرگی با عنوان اصلی این بازی نداشت اما توانست سیستم تعادل سادهای را معرفی کند و حالتهای عمودی و افقی حرکت را به طور جالبی انجام دهد. در مجموع میتوان گفت انجام شش مرحله بازی با Life Force بسیار جالبتر از انیمیشن ساخته شده بر اساس عنوان این بازی بود.
از حیث سادگی و قابلیت انجام بازیبه عنوان یک کار تکراری، کونگ فو مانند شکار مرغابی (Duck Hunt) بود. این بازی ابتدا با نام Kung-Fu Master به عنوان یک بازی آرکیدی قدیمی ارائه شد و پس از انقلاب ۸ بیتی، به کنسولهای مختلفی مثل NES پورت شده و نام Master از آن حذف شد. این بازی تنها پنج مرحله داشت و بازیکن در آن میتوانست از ضربات پا و دست استفاده کند و پس از تمام کردنِ آن (که در چند دقیقه میشد آن را انجام داد) حالت سختتر همان مراحل تکرار میشد. در این بازی از بخشهایی از عناصر بازی با مرگ بروس لی نیز استفاده شده بود. کونگ فو یکی از اولین بازیها در سبک مبارزهای به شکل خاص خود است.
یک سال پس از اتفاق Ninja Gaiden، دومین بخش از این بازی بر اساس مأموریت ریو در مبارزه با امپراطوری شیطانی Ashtar و شکست نقشههایش در نابودی دنیا متمرکز شده بود. این بازی به طور کلی، همان عنوان اولیه به علاوۀ بهبودهای گرافیک ۸ بیتی و قابلیت کنترل بهتر بازیکن و توانایی در بالا رفتن از دیوارها (که پیش از آن فقط میتوانستید روی آنها بپرید) بود. ضمن اینکه در این بازی، ریو تواناییهای بیشتری مثل قابلیت استفاده از خنجر، توپ آتشین و ساختن همزاد از خود را داشت. تواناییهای جدید بازی در کنار ادامۀ توجه سازنده روی موسیقی و جنبههای سینمایی بازی، باعث شد این عنوان هم بتواند به خوبی نینجا گایدن اصلی موفق باشد.
این بازی در واقع همزمان و در کنار بازی Metroid طراحی و منتشر شد و با توجه به موفقیت فوقالعادۀ متروید، Kid Icarus در حاشیه قرار گرفت. اما این بازی سکویی یک عنوان بسیار سخت بود. حرکت پیوستۀ محیط بازی بر اساس صعود بازیکن به بالاتر باعث میشد هر پرش با زمانبندی نامناسب یا هر صبر اضافه باعث پیش آمدن اتفاقات ناگوار شود. بسیاری از سکوهای متحرک هم در مسیر قرار داشتند که حرکت کردن و هدایت بازیکن روی آن بیش از حد دشوار بود. ایکاروس میتوانست تا نزدیکی خورشید رفته یا روی آب هم معلق شود اما این حرکات نسبت به سایر بخشها، بسیار آسانتر بودند. جدیدترین عنوان از این سری که احتمالاً آخرین آنها نیز باشد، چندی پیش با نام Kid Icarus Uprising برای پلتفرم نینتندو ۳DS آماده شده است.
احتمالاً هیچ علاقمندی به بازیهای NES وجود نداشته باشد که حتی یک بار، به قصد تهیۀ Duck Hunt یا شکارچی مرغابی از خانه خارج شده باشد! اما شانس بزرگ شکارچی مرغابی این بود که به همراه Super Mario Bros عرضه میشد و در کنار این عنوان فوق محبوب، تا حدی فرصت دیده شدن پیدا کرد. این بازی، یک روند کاملاً تکراری و بدون نیاز به فکر داشت که به نوعی میتوان آن را پدر بازیهای مخصوص وقتکشی (چیزی مثل انگری بردز در سالهای اخیر) دانست. بازیکن باید به تعداد مشخصی مرغابی به طور متوالی شلیک میکرد تا به مرحلۀ بعد برود و یک سگ هم در تمام مواقعی که تیر شما به خطا میرفت، وسط صفحه حاضر شده و به شما میخندید! این بازی اولین (و تنها) عنوانی بود که از تفنگ سبک NES Zapper استفاده میکرد. البته در کنار تکراری بودن و نیاز نداشتن به فکر، واقعاً شلیک به ۱۰ مرغابی به طور متوالی، کار بسیار سختی بود.
Vice: Project Doom در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفته بود اما این عنوان، واقعاً شایستۀ توجه و حتی ستایش بود. خط داستانی این بازی اصیل و نوآورانه بود. تمرکز بازی روی یک کاراگاه و بررسیهای او روی یک شرکت بیگانۀ مخفی و فعالیتهای آن در تولید داروهای اعتیارآور و عرضۀ آنها در بازار سیاه بود. یک بازی متشکل از چندین ژانر که در آن، جنبههای بازی سکویی به سبک نینجا گایدن، بخشهای مورد نیاز به رانندگی مثل شکارچی جاسوس (Spy Hunter)، عناصر بازیهای اول شخص تفنگی و اسلحههای مختلف وجود داشت. علاوه بر آنها، استانداردهای مورد نیاز بازیکن مانند نشانگر سلامت کاراکتر، تعداد محدود جانهای مورد استفاده و ۱۱ مرحله با اسلحههای جدید و جنبههای سینمایی نیز در Vice: Project Doom وجود داشت.
این بازی کلاسیک مربوط به ۱۹۸۹ یک داستان جذاب و دلگرمکننده در مورد یک کودک و قطرهاش در خود داشت. با ترکیب عناصری از بازیهای سکویی و معمایی، در A Boy and His Blob مراحل مختلفی برای نجات سیارۀ خانگی قطره از دست یک دیکتاتور شیطانی طی میشد. در طول بازی، پسر میتوانست آبنباتهایی را جمعآوری کرده و به قطره داده تا بتواند به شکلهای مختلفی که برای محیط بازی مناسبتر است تبدیل شود. برای مثال با دادن یک نوع آبنبات خاص به قطره، شاهد تبدیل شدنش به نردبان و با دادن آبنبات دیگری به او، تبدیل به چتر میشد و اگر نیاز به داشتن یه پل برای عبور از مسیر داشتید، میتوانستید یک آبنبات با طعم توتفرنگی به قطره دهید. از جهت این تبدیل شدنها، A Boy and His Blob شباهت زیادی به E.T. داشت.
عنوان اصلی Adventure Island یا جزیرۀ ماجراجویی در واقع یک کپی ناموفق و پر سر و صدا از Wonder Boy سگا بود اما نسخۀ دوم از این بازی با اضافه کردن عناصر خوب و مثبتی مثل دایناسورها و اسکیتسواری، بازی خوب و جذابی از کار در آمد. این بازی یکی از موارد کلاسیک «نجات دختر از دست آدم بد» بود که بازیکن در نقش یک دریانورد با کلاه سفید به نام Master Higgins حرکت میکرد.